آشنایی با «سید یونس رودباری» اولین چراغ انقلاب
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۰۸۶۱۶
خبرگزاری مهر، گروه استانها- بهرام قربانپور: «خرداد» از ابتدا تا انتهایش مملو از حوادث تلخ و شیرین است، حوادثی که لحظه لحظه آن یک تاریخ مدون و دارای قابلیت پردازش و واکاوی است. از سوم خرداد آزادسازی خرمشهر گرفته تا رحلت امام خمینی (ره) و قیام ۱۵ خرداد همه و همه از ماجرای پر فراز و نشیب این ماه تأثیرگذار تاریخ انقلاب اسلامی روایت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حوادثی که از دل آن «سید یونس ها» پدید آمد و درخشید که بعدها به اولین شهید نهضت امام خمینی (ره) لقب گرفت و نام گیلان را بر تارک انقلاب اسلامی جاودانه کرد. شهید «سید یونس حسینی رودباری»، روحانی شهیدی که بزرگی، منش و ایثارگری حضرت امام را شیفته خود کرده بود تا جایی که امام راحل در وصف این شهید سلاله زهرا (س)، فرمودند: «من سید یونس را از فرزندم بیشتر دوست داشتم».
تورقی کوتاه بر زندگی نامه «سید یونس»
عمق محبت، شیفتگی و دلدادگی حضرت امام خمینی (ره) به «سیدیونس» را میتوان در واکاوی زندگی فردی و اجتماعی این شهید راه حق طلبی و ظلم ستیزی به وضوح دید. بگذار کمی موشکافانهتر وارد لایههای زندگی پر رمز و راز «سیدیونس حسینی رودباری» شویم، شهیدی که مهربانانه و پدرانه در قلب مالامال از لطف و رحمت بنیانگذار انقلاب اسلامی جا خوش کرده است.
در مهرماه ۱۳۱۱ در آغوزبن رودبار نوزادی متولد شد که بعدها اولین شهید نهضت امام خمینی (ره) لقب گرفت. خانواده نامش را یونس نهادند، پدرش از سادات مورد احترام آبادی و شهرستان و یک روحانی کشاورز بود. «سیدیونس» از همان کودکی علاقه زیادی به فراگیری علم و دانش از خود نشان داد و با همان سن کم، اما رفتار و کردارش از وی یک فرد بزرگ، پخته و اهل دانش ساخته بود.
«سید یونس» قصه ما زمانی که ۱۲ سال بیشتر نداشت در مکتبخانه زادگاهش زیر نظر «میرزا بلال طالقانی» به فرا گرفتن قرآن پرداخت و با قرآن مأنوس شد و اندیشه و تأمل در قرآن، راه و روشش را الهی کرد.
فروغ اولین چراغ انقلاب
«سید یونس» از همان ابتدا مستعد، توانمند و پرتلاش بود و این مؤلفههای شخصیتی، رفتاری، ذاتی و استعداد سرشار وی مورد توجه «سید رحمان سیاهپوش قزوینی» (منبر نشین روستای آغوزین) قرار گرفت. نبود امکانات، محدودیتهای امکانی و غبار محرومیتها سبب نشد تا سید قصه ما گوشه نشینی اختیار کرده و استعدادهایش را فدای محرومیتها و محدودیتها کند، شوق و ذوق درس خواندن و فراگیری علم و دانش، پایش را به قزوین باز کرد و دو سال در یکی از حوزههای علمیه قزوین به تحصیل علوم دینی همت گماشت.
اما این پایان کار نبود فضای آموزشی قزوین نتوانست «سید یونس رودباری» را اقناع کند و به ناچار عزم مشهد کرد تا در حوزه علمیه مشهد به ادامه تحصیل بپردازد، علم اندوزی و کسب دانش از یک سو و عشق به امام از سوی دیگر، او را از مشهد رهسپار قم کرد.
«سید یونس» زمان و دورانی (سال ۴۲) پرچم عدالت خواهی و مبارزه با رژیم طاغوت را به دست گرفته بود که هنوز کسی از ارزشهای والای انقلاب و نهضت حضرت امام خبر نداشت، این روستازاده اهل سرزمین صلح و دوستی شهرستان رودبار صدای رسا و پرمعنای امام را شنید و به دنبال پژواک این صدای عدالت خواهانه رفت و تا آخرین نفس و قطره خونش دست از مبارزه بر نداشت.
«سیدیونس» و مکتب امام شناسی
«سید امجد حسینی آغوزبنی» برادر اولین شهید حضرت امام خمینی (ره) در حالی که از زهد و پارسایی «سید یونس» سخن میگفت در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: اخلاق حسنه، عفت کلام و مردم دوستی سید یونس زبانزد خاص و عام بود.
وی با بیان اینکه درس امام شناسی را از «سید یونس» آموختم، افزود: سید یونس از شاگردان و یاران واقعی امام راحل بود و سخن، هدف و حرکت امام هیچ وقت از زبان، بیان و کلام شهید رودباری نمیافتاد.
برادر اولین شهید نهضت حضرت امام (ره)، ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی و دنیا پرستی را از مؤلفههای بارز شخصیتی «سید یونس» برشمرد و بیان کرد: شهید یونس بسیار ساده زیست، قناعت پیشه و اهل بخشش بود و پس از شهادتش فقط مقداری پول، یک جلد قرآنکریم و چند جلد کتاب علمی باقی ماند که آن نیز بنا به وصیت ایشان به حوزه علمیه قم وقف شد.
حسینی آغوزبنی با بیان اینکه «سید یونس» هیچ وقت دنبال مطرح کردن خودش نبود، گفت: «سید یونس» در شرایط خفقان طاغوت، آرمان امام و انقلاب را دنبال میکرد و بارها توسط ساواک دستگیر، شکنجه و تبعید شد اما آرمانش را رها نکرد.
وی با اشاره به روایتی از زبان حجت الاسلام قدسی امام جمعه سابق کلاچای و از یاران شهید یونس در خصوص جمله تاریخی حضرت امام در باب شهید رودباری اضافه کرد: پس از شهادت سید، خانواده او با هماهنگی با دفتر حضرت امام به محضر ایشان شرفیاب میشوند، امام پس از عرض تسلیت، تفقد و اظهار همدردی، چون پدر شهید سید یونس را در حال گریه مشاهده میکند به ایشان میفرماید؛ «این گریه، مال شما نیست! این گریه، برای من است که بهترین عزیزم را از دست دادم! من سید یونس رودباری را از فرزندم بیشتر دوست داشتم!»
لزوم تبیین سیره، روش و منش شهدا
برادر شهید سید یونس رودباری، شهدا و ایثارگران را مایه سربلندی و عظمت ایران اسلامی دانست و بیان کرد: ترجمان زندگی شهدا باید به گفتمان علمی دانشگاهها و مراکز آموزشی تبدیل شود.
حسینی آغوزبنی با بیان اینکه نسل جوان امروز تشنه ادبیات و گفتمان شهدا هستند، گفت: تلاش دشمن در راستای کمرنگ کردن ارزشها و آرمانهای امامین انقلاب و شهدای عزیز با ترویج فرهنگ و سبک زندگی شهدایی بی اثر میشود.
وی با تاکید بر تبیین سیره، روش و منش شهدا افزود: جامعه اسلامی با ساختار و فرهنگ ایثار و شهادت معنا میدهد و زمانی به بیراهه میرویم و دچار مشکلات، مسائل و اشتباه میشویم که از فرهنگ شهدا فاصله بگیریم.
کد خبر 5802549منبع: مهر
کلیدواژه: شهید شهرستان رودبار امام خمینی ره انقلاب اسلامی ایران بوشهر ارتحال حضرت امام خمینی ره امام خمینی ره قیام 15 خرداد خطبه های نماز جمعه کرمانشاه سالروز رحلت امام انقلاب اسلامی ایران تبریز امام خمینی مشهد اقلیم کردستان عراق همدان ایلام سید یونس رودباری امام خمینی اولین شهید حضرت امام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۰۸۶۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شلیک به مغز انقلاب اسلامی
«... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
به گزارش ایسنا، کیهان در سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری نوشت: «... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
این جملات بخشی از یک سخنرانی استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری است در شب عاشورای سال ۱۳۹۳ قمری که در مسجد جامع نارمک تهران ایراد شد.
و به راستی که استاد شهید در همیشه زندگیش همچون شمع بود، سوخت و قطره قطره آب شد تا محفلهای خاموش استعمار زده را روشن سازد، خفتگان را از خواب طولانی بیدار کند و به وعده صبح ظهور آنها را به حرکت و جنبش درآورد.
استاد با کلاسها و مجالس سخنرانیاش، با کتابها و مقالاتش و با بحثها و روشنگریهایش در دانشگاه و حوزه و انجمنهای پزشکان و مهندسین و مساجد مختلف، نقشی اساسی در پدید آوردن یک زیرساخت عمیق ایدئولوژیک و تربیت و پرورش صدها و هزاران مسلمان آگاه مبارز برای نهضت امام و انقلاب اسلامی داشت. خودش میگفت: «.... این بنده از حدود... ۱۳۳۲ شمسی که قلم به دسـت گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزی که در همه نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشتههای این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملا با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس.»۱
معلم ایدئولوژی انقلاب
از این رو میتوان اسـتاد شهید مطهری را معلم ایدئولوژی انقلاب برای جوانان و سایر مردم دانست. تعداد ۱۰۵۲ نوار کاسـت باقیمانده از سخنرانیهای استاد در مساجد و حسینیهها همچون حسینیه ارشاد (که خود، پایهگذارش بود) و مساجد الجواد و جاوید و هدایت و... و کلاسهای دانشگاه و جلسات هفتگی در مراکز علمی، ۶۴ عنوان کتاب در معرفی ابعاد مختلف اسلام که بعضا دو جلدی و سه جلدی هستند، مقالات ارزشمند و مستدل در نشریات علمی و آکادمیک و... از جمله جهاد علمی استاد شهید مطهری بود که طی سالهای حیات پربرکتش و از طریق همان کتابها و فایلهای صوتی سخنرانی تا به امروز استمرار داشته است.
جهاد انقلابی در کنار جهاد علمی
هوشمندی استاد مطهری آنجا بود که در کنار این جهاد علمی گسترده، همواره در سطوح بالای نهضت امام و انقلاب فعالیت داشـت اما کمتر کسی از آن آگاه بود. چنانکه بسیاری از انقلابیون تصور میکردند استاد مطهری تنها به تدریس و سخنرانی و کلاسهای دانشگاه سرگرم است و به اصطلاح کاری با سیاست ندارد.
شـاید تا سالها بعد، هیچ کس متوجه نشـد، مرتضی مطهری آرام و سر به کار درس و دانشگاه، عضو شورای روحانیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی بود و از سال ۱۳۴۷ وکیل تامالاختیار امام تبعیدی امت در ایران و رابط اصلی ایشان با مردم شد.
چنانکه حجتالاسلام شهید دکتر باهنر درباره ایشان گفته است: «... من برای بعضی برادران و خواهرانی که ممکن است درست از حضور ایشان در صحنه مبارزه اطلاع نداشته باشند، این را عرض کنم؛ دقیقاً در تنظیم اعلامیههای ده سال قبل و پانزده سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف میرسید، در تهیه بعضی از پیامهای مخفیانهای که بعدها مردم نمیدانستند که از کجا این پیامهای مبارزاتی صادر شد و ظاهراً تصور نمیکردند که مثلاً مرحوم مطهری این طور حضور داشته باشد، اینها پشت پرده توسط ایشان تهیه و به افرادی داده میشد، یا در تنظیم راهپیماییها، در انتخاب به عنوان اولین عضو شورای انقلاب که توسط امام بزرگوار انتخاب شد و تماس با نجف و تماس با پاریس...»۲
اگرچـه در برخی موارد هم، اسـتاد مطهری، این فعالیتها (همچون کمک به فلسـطینیها) را علنی کرد تا حدی که شـک و تردیدهای سـاواک در مورد ابعاد مبارزاتیاش به یقین مبدل گشـت. چنانکه در اسـناد متعددی از سـاواک به این ابعاد اشاره شـده و اینکه در موارد بسیار تحت نظر قرار داشت، اغلب سخنرانیها و کتابهایش به عنوان مدرکی در جهت مخالفت با رژیم پهلوی و طرفداریاش از امام تلقی گردید، ممنوع المنبر و ممنوع التدریس شد، چندین بار دستگیر شد و به زندان رفت و عاقبت، از سوی ساواک صلاحیتش برای ادامه تدریس در دانشگاه رد شد.
دفاع علنی از فلسطین
در تنها موردی که استاد مطهری، مبارزهاش را علنی ساخت، دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود. شهید مطهری در عاشورای ۱۳۴۸ و در اوج نفوذ صهیونیستها و عوامل اسرائیل در ارکان رژیم شاه، درباره فلسطین سخنرانی کرد و گفت:
«... واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است...»
استاد مطهری در همان شرایط برای حمایت از مبارزان فلسطینی به همراه علامه طباطبایی و آیتالله زنجانی، حساب ویژهای باز نمود که مورد هجوم ساواک قرار گرفت و همه فعالیتهایش در دانشگاه و همچنین سخنرانی در مساجد و محافل دانشگاهی زیر ذرهبین و تعقیب و مراقبت دقیق ساواک قرار گرفت.
به دنبال همین موضعگیریها بود که سخنرانیهای استاد مطهری، مساجدی مانند هدایت و جاوید و الجواد را به کانون نهضت امام تبدیل نمود و همین امر موجب تعطیلی آن مراکز از سوی ساواک و دستگیری مجدد استاد گردید که این بار وی را مدتی در بازداشت انفرادی نگه داشتند. با تعطیلی مسجد جاوید در آذرماه ۱۳۵۳، استاد مطهری نیز تا زمان پیروزی انقلاب ممنوع المنبر شد. سرانجام امریه ساواک در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۴، ظاهرا به تمامی فعالیتهای استاد مطهری خاتمه داد.
اوج نهضت امام و نقش محوری استاد
در سـالهایی که نهضت امام اوج میگرفت و مردم مسـلمان و جوانان و دانشجویان بر اثر روشنگریها و آموزشهای امثال استاد مطهری با اهداف و آرمانهای اسلام و نهضت آشنایی پیدا میکردند، ایشان به همراه روحانیون مبارزی مانند دکتر بهشتی، جامعه روحانیت مبارز را سازماندهی کرد که در واقع هدایتگر مبارزات و اعتصابات و تظاهرات سالهای ۵۶ و ۵۷ در داخل کشور محسوب میشد.
اعتماد امام به اسـتاد مطهری آنچنان بود که در اوج نهضت، تشکیل شورای انقلاب اسلامی و انتخاب اعضا و همچنین ریاست آن را برعهده استاد گذاردند که تا پیروزی کامل انقلاب و پس از آن تا استقرار نظام جدید، نهضت و کشور را مدیریت کند.
اما استاد مطهری در ساعت ۲۳ یازدهمین روز از اردیبهشت ۱۳۵۸ در حالی که فقط دو ماه و ۲۰ روز از پیروزی انقلاب میگذشت، با گلولهای از اسلحه استعمار و به دست خوارج روزگار بر خاک افتاد.
احسان طبری (یکی از چند نظریه پرداز بلندآوازه مارکسیسم، از اعضای مرکزی حزب منحله توده و عضو برجسته آکادمی علمی شوروی) بارها و به مناسبتهای مختلف از استاد شهید مرتضی مطهری یاد کرد و با قاطعیت گفت که ترور ایشان نمیتواند کار یک گروه نظیر گروه فرقان باشـد. طبری به جدمعتقد بود (و برای این اعتقاد خود نیز دلایل و شـواهد فراوانی میآورد) که ترور استاد مطهری، طرح و برنامه سـازمان سیا و موساد بوده و صرفا با هدف خشک کردن یکی از چشمههای جوشان معارف اسلامی صورت پذیرفته است.۳
اسناد تکان دهنده لانه جاسوسی آمریکا
طرفه آنکه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، از این مرکز شیطانی، اسنادی به دست آمد که نظر فوق را تایید کرده و حکایت از حضور مستقیم کانونهای استعماری و امپریالیستی در پشت صحنه ترور استاد مطهری داشت.
یکی از دانشـجویانی که در زمان تسـخیر لانه جاسوسی حضور داشت، در مورد وابستگی گروه فرقان به آمریکا در کتابش نوشت:
«...تکان دهندهترین اسناد درباره گروهی به نام فرقان بود. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت میکنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان میداد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»۴
یکی از آن اسـناد که در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۵۸ افشا گردید، دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه داشت:
«محرمانه
از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحثهای ایدئولوژیک برای شاگردانش بود... (میگوید) یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند... یکی از اعضای فرقان افتخار میکرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفتهای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند... منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجهشان را به اهداف داخلی معطوف کردهاند...»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تام ست» برقرار میشد که از فعالان جاسوسی در ایران بود و در آن زمان یکی از حلقههای ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان به شمار میرفت.۵
ساعت ۲ نیمه شب ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، در حالی که دو، سه ساعتی از شهادت استاد مطهری میگذشت، مثل همیشه، ساعت کوکی اتاقش به صدا درآمد تا استاد را مانند هر شب برای نماز و تهجّد بیدار کند، غافل از آنکه دیگر روح مرتضی مطهری خود به پرواز درآمده بود تا بر ِدوست.
انتهای پیام